این مطلب، بخشی از مقالهای است که در “اولین همایش بینالمللی افقهای نوین در آموزش و پرورش هزاره سوم” پذیرفته شده است.
اصطلاح انگیزش، همانطور که از معنی آن برمیآید، به علت یا چرایی رفتار اشاره دارد. انگیزش یک مفهوم وسیع است ولی روانشناسان مفهوم آن را به عواملی محدود میکنند که به رفتار نیرو و جهت میدهند. انگیزش توجیه کننده نوع هدفهای پیشرفت شخصی میباشد. مفهوم انگیزش علاوه بر ارزشی که دارد، در تعیین این که چه عواملی در حکم تقویت کننده عمل میکنند نیز اهمیت زیادی دارد. یکی از ویژگیهای شاخص رفتار انسانی، غایتنگری یا به عبارتی هدفگرایی آن است بر همین اساس است که رفتار انسان در مقایسه با رفتار حیوانات میتواند مدت طولانیتری تداوم یابد (ریو، 2005). در ادامه دو نوع انگیزش، یعنی انگیزش درونی و انگیزش بیرونی بررسی میشوند.
انگیزش درونی، گرایش فطری پرداختن به تمایلات و به کار بردن توانایی ها و در انجام این کار، جستجو کردن چالش های بهینه و تسلط یافتن بر آنهاست. انگیزش درونی شامل گرایش فطری برای پرداختن به تمایلات، استعدادها و تسلط یافتن بر چالشها است. انگیزش درونی به طور خودجوش از نیازهای روانی فرد، کنجکاوی شخصی و تلاش فطری برای رشد ناشی میشود. از آنجا که افراد دارای نیازهای روانی هستند، بنابراین برای ارضای این نیازها باید از ابزارهای خاصی استفاده کنند. احساس شایستگی و خودمختاری دو نمونه از ابزارهایی هستند که فرد از طریق آنها نیازهای روانی خود را ارضا کرده و به دنبال آن انگیزش درونی را تجربه میکند. انگیزش درونی یک نیروی طبیعی است که رفتار را در غیاب پاداشها و فشارهای بیرونی نیرومند میکند. به عنوان مثال، علاقه بدون کمک پاداشها و فشارها میتواند میل به خواندن کتاب را در فرد برانگیزد و شایستگی نیز میتواند فرد را ساعتها در یک تکلیف درگیر کند (ریو، 2005).
انگیزش بیرونی از مشوق ها و پیامدهای محیطی مانند غذا یا پول، ناشی می شود. کندری (1977، به نقل از فرانکن، 1939) نتیجه گرفت که مشوقهای بیرونی در شرایط خاص نه تنها عملکرد را تضعیف می کنند بلکه علاقه به فعالیت را نیز کاهش میدهند. از آن زمان تا کنون مقالات زیادی این نظر را تایید کرده است. از آشکارترین مشوق ها یا پاداش های بیرونی پول است. بر اساس نظریه دسی و رایان (1985) پاداش، با بها ندادن به احساسهای شایستگی و خود مختاری انگیزش بیرونی را زیاد می کنند. آنها معتقدند که پاداشهای بیرونی انگیزه یادگیری را در خارج از فرد قرار میدهد و در نتیجه فرد دیگر احساس شایستگی و خودمختاری نمیکند. نکته مهم دیگر این است که پاداش فی نفسه بر علاقه بعدی تاثیر نمیگذارد، بلکه اینکه آزمودنی تکلیف را برای رسیدن به پول انجام دهد یا خیر بر علاقه بعدی تاثیر میگذارد. برای مثال اگر آزمودنی بدون انتظار پاداش دریافت کند، این پاداش بر عملکرد وی تاثیر نمیگذارد (گرین و لپر، 1974، به نقل ازفرانکن، 1939، ترجمه، شمس آباد و همکاران، 1384) به نظر میرسد که وعده پاداش، بر گرایش فرد نسبت به تکلیف اثر میگذارد (فرانکن، 1939، ترجمه، شمس آباد و همکاران، 1384).
نویسنده : هدیه حجابی (معاونت علمی تربیتی آموزشگاه)
تایید کننده : نجمه مدبری (مدیریت آموزشگاه)