اضطراب اجتماعی در دانش‌آموزان – خانم حجابی

این مطلب، بخشی از مقاله‌ای است که در “اولین همایش بین المللی معلمان برتر و مدارس پیشرو در هزاره سوم” پذیرفته شده است.

اضطراب اجتماعی اساساً ترس از مورد نظاره دیگران واقع شدن است. این ترس ممکن است تا حدودی ذاتی بوده باشد اما وقتی نگاه دیگران، چه به عمد (واقعی)، چه با تصور فرد (خیالی) در موقعیت‌های خاص ناراحتی فوق‌العاده ایجاد کند نتیجه آن “اضطراب اجتماعی” است؛ اجتماعی به این معنی است که نگاه دقیق دیگران همیشه به نوعی وجود دارد. مورد مضحکه واقع شدن به صورت پنهان وجود دارد. ورای این ترس نیز (ترس از عملکرد) یعنی ترس از اینکه شخص قادر به ایفای نقش خود نباشد و کنترل خود را در مقابل دیگران از دست بدهد، وجود دارد. ترس از عملکرد غالباً موجب همان چیزی می‌شود که شخص بیش از همه، از وقوع آن می‌ترسد، یعنی عملکرد معیوب (دانلد گودین، 2003).

تعامل با دیگران، لازمه بقاء انسان است، چرا که بدون ارتباط اجتماعی، حتی تأمین نیازهای اولیه برای او امکان‌پذیر نیست. برآورده شدن نیازهای روانشناختی و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی نیز در گرو زندگی اجتماعی اوست.

بیشتر افراد می‌توانند، بدون مشکل جدی با دیگران تعامل داشته و در جمع به فعالیت بپردازند. البته تقریباً هر فردی تا حدی در موقعیت‌های اجتماعی اضطراب دارد، مثلاً بسیاری از افراد کمرو هستند، اما وقتی فرد از بسیاری از موقعیت‌های اجتماعی به‌اندازه‌ای هراس دارد که از آن‌ها اجتناب می‌کند، مسئله آسیب روانشناختی مطرح می‌شود، اشتغال ذهنی با افکاری مثل ترس از سرخ شدن بر اثر خجالت و آشفته یا حقیر به نظر رسیدن که در عملکرد حرفه‌ای یا تحصیل و در ارتباطات و فعالیت‌های اجتماعی فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی اختلال ایجاد می‌کند. اضطراب اجتماعی اختلال شایعی است، به‌طوری‌که بعد از افسردگی و سوءمصرف مواد، میزان بروز آن از سایر اختلالات روانی بیشتر است (دیتمن،2005).

افراد مبتلا به این اختلال می‌دانند که ترسشان غیرمنطقی است، بااین‌حال نمی‌توانند جلوی نگرانی خود را از اینکه دیگران مشغول بررسی دقیق آن‌ها هستند بگیرند. این افراد از موقعیت‌های چون سخنرانی در حضور دیگران، ترس های متعددی دارند. آن‌ها می‌ترسند کاری انجام دهند، یا چیزی بگویند که شرمنده شوند، می‌ترسند ذهنشان تهی شود. نگران‌اند که نتوانند به سخنرانی ادامه دهند، مطلب بی‌معنی یا احمقانه‌ای بگویند، یا علائم اضطراب مانند لرزیدن نشان دهند. حتی اگر ترس های آن‌ها تائید نشوند و عملکرد آن‌ها به‌آرامی صورت گیرد، نسبت به توانایی خود در عملکرد مناسب در این‌گونه موقعیت‌ها تردید دارند، در نتیجه می‌ترسند که دیگران در آینده توقع بیشتری از آن‌ها داشته باشند (هالجین،2006).

اضطراب

بی شک یافتن تعریفی جامع و مانع برای اضطراب بسیار دشوار است. در واقع، مشکل اساسی توافق بر سر تعریف است که در رشته‌های مختلف به‌دشواری صورت می‌گیرد. روان شناسان تعریف جامعه شناسان و جامعه شناسان تعریف مربیان و روان‌پزشکان تعریف هیچ‌کدام را جامع و مانع نمی‌دانند. در حقیقت هر کدام تعریفی را که گروه دیگر ارائه کرده‌اند نمی‌پذیرند و آن را نارسا و ناکافی می‌دانند. می‌توان گفت که بیشتر تحقیقات انجام شده در مورد اضطراب توسط روانشناسان انجام گرفته است. همچنین باید در نظر داشت که آن‌ها در میان حالات عاطفی بیشتر از هر حالت دیگر، به اضطراب پرداخته‌اند. اتکینسون و هیلگارد اضطراب را اینگونه تعریف می‌کنند: «حالت نگرانی و دلشوره که با ترس پیوند دارد. موضوع اضطراب (مانند خطری مبهم یا یک رویداد احتمالی ناگوار) معمولاً نامشخص‌تر و غیراختصاصی‌تر از موضوع ترس (مانند یک حیوان وحشی) است.».

فقدان توانایی تنظیم هیجان می‌تواند منجر به برانگیختگی‌های هیجانی زیان‌آور، ناسازگاری و عدم هدایت هیجان شود و بدین ترتیب مانع از داشتن توانایی عملکرد سازش یافته و شایسته گردد. افرادی که در تنظیم هیجان‌های خود مهارت ندارند قادر نخواهند بود از خود در مقابل تنیدگی محافظت نمایند. چنین افرادی، افسردگی، ناامیدی و اندیشه پردازی خودکشی بیشتری را گزارش می‌دهند؛ بنابراین مدیریت و سازماندهی هیجان‌ها به فرد کمک می‌کند تا در شرایط استرس‌زا از راهبرد‎های سازش یافته، کارآمد و مثبت تنظیم هیجان استفاده کند و بر عکس، هر چه مدیریت و سازماندهی هیجانی ضعیف‌تر باشد، احتمال بروز بحران‌های هیجانی در شرایط استرس‌زا و استفاده از راهبردهای سازش نایافته‌تر و ناکارآمدتر مثل راهبردهای هیجان مدار منفی، افزایش می‎یابد. در سال‌های اخیر توجه متخصصان به موضوع تنظیم هیجان در سازگاری با رویدادهای استرس‎زا در زندگی باعث گردیده تا برخی پژوهشگران به مطالعه‌ی راهکارهای شناختی مؤثر بر کنترل و تنظیم هیجان بپردازند. شواهد زیادی نشان می‌دهد که تنظیم هیجان با موفقیت یا عدم موفقیت در حوزه‌های مختلف زندگی مرتبط است (بلشلی، 1402).

ربر، اضطراب را چنین تعریف می‌کند: «اضطراب معمولاً به یک حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم اطلاق می‌شود که با پریشانی، وحشت و هراس و تشویش همراه است.» (درتاج و همکاران، 1372).

متداولترین نشانه روانی اضطراب برانگیختگی دستگاه عصبی محیطی است. علائم اضطراب عبـارتند از: تعریق، سرعت طپش قلب و تنش در عضلات اسکلتی. بعضی اوقات، حالات اضطرابی به لرز، از دست دادن کنترل مثانه و روده، از دست دادن اشتها و افزایش فشار خـون منجر می‌شود. علائم اضطراب در همه افراد یکسان نیست، بعضی ممکن است دچار اسهال شوند و برخی به یبوست مبتلا گردند، در ماهیت علائم ممکن است به آمادگی زنتیک یا نسخ شخصیت فرد یا نوع موقعیت فشار زا مربوط باشد (بافته چی، 1385).

اضطراب امتحان در دانش‌آموزان

امتحان در نظام تعلیم و تربیت مرکز ثقل اندازه گیری و ارزیابی آموزشی است. برای ارتقاء و اندازه گیری میزان پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان بهترین شیوه تا کنون امتحان می‌باشد و از دیرباز علمای تعلیم و تربیت برای ایجاد شرایط بهتر برای یادگیرندگان در هنگام امتحان تلاش بسیار نموده و راهکارهای زیادی ارائه نموده اند. از آنجائی که شرایط مختلف روانی، جسمانی و عاطفی دانش‌آموزان بر نتایج امتحان آنان تأثیر دارد و یکی از این شرایط روانی مسئله اضطراب دانش‌آموزان هنگام امتحان می‌باشد که تأثیرات مخرب آن از جهات گوناگون برای امتحان روشن است و بررسی و تحلیل این پدیده یکی از ضروریات نظام آموزشی کشور، برای جلوگیری از افت تحصیلی است (قلی زاده قلعه عزیز، 1402).

اضطراب نوعی خودمشغولی ذهنی است که با خودپنداره ضعیف و تردید فرد درباره‌ی توانایی‌های خود مشخص می‌شود و غالباً با شناخت منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش‌های جسمانی نامطلوب و افت تحصیلی همراه است که می‌توان با تکنیک‌های شناختی رفتاری به کاهش آن کمک نمود؛ به‌عبارت‌دیگر وقتی که فرد درباره‌ی کارایی و توانایی ذهنی خود در موقعیت امتحان، دچار نگرانی و تشویق شود، به‌طوری‌که این احساس موجب کاهش و افت عملکرد واقعی او گردد می‌گوییم دچار اضطراب امتحان شده است.

از سویی اضطراب حالت تشویش، نگرانی و هیجان ناخوشایندی است که اغلب دانش‌آموزان بدان مبتلا می‌شوند. گاهی این اضطراب با سردرد، سرگیجه، دل درد، حالت تهوع، تپش قلب و تنگی نفس نیز همراه می‌شود. اضطرابی است که با خودپنداره ضعیف دانش‌آموز درباره توانایی‌های ذهنی‌اش شناخته می‌شود و موجب کاهش عملکرد او در روزهای پایانی سال تحصیلی می‌شود. میزان قابل قبولی از تنش و دلهره در زمان امتحان می‌تواند سیستم عصبی خودکار انسان را فعال کند و موجب هوشیاری بیشتر او برای کسب موفقیت در امتحان شود. دلیل اصلی این اضطراب همیشه کم کاری، تنبلی و یا عدم تسلط بر محتوای درس‌ها نیست، بلکه گاهی دانش‌آموزان موفق، با انگیزه و درس خوان نیز دچار آثار منفی اضطراب ناشی از امتحان می‌شوند (شکر و ظاهری، 1402).

محیط زندگی، طرز رفتار اطرافیان، تصویرهایی را در ذهن کودکان به جای می‌گذارد که ممکن است اثرات مطلوب و نامطلوب آن در تمام مدت زندگی باقی بماند و نتایج آن هم تنها به خود فرد منتهی نمی‌شود بلکه در چگونگی روابط او با افراد دیگر هم تأثیر می‌گذارد، علمای امر تعلیم و تربیت در مورد نقش مدرسه و نوع نگرش کودکان به محیط مدرسه و اهمیت تأثیر نوع روابط بین کودکان و مربیان، معتقدند که هرگاه دانش‌آموزان از اعتمادبه‌نفس، آرامش درون، صفای قلب و نگرش مثبت به مربی خود، برخوردار است آموزش نیز برایش لذت‌بخش خواهد بود و بالعکس، موجب اضطراب و دلهره و مدرسه گریزی وی می. گردد (احمدی، 1402).

 

نویسنده : هدیه حجابی (معاونت علمی تربیتی آموزشگاه)

تایید کننده : نجمه مدبری (مدیریت آموزشگاه)


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 20/20